Modireat 91
به وبلاگ بچه هاي مديريت خوش آمدید

وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو

از خارج می شکند ، یک زندگی به پایان می رسد.

وقتی تخم مرغ به وسیله نیرو

از داخل می شکند ، یک زندگی آغاز می شود.

 تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می شود.

جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : مدير ها

 

گاهی اوقات آدم افتخار میکنه به يکسری از هموطن هاش که واقعا" ايرانی اند.

ايرانی بودن را نه در فخر فــــــروشی به شکوه گذشته تاريخی خود، بلکه در اعمال خود متجلی می سازند و اين می شود بزرگترين افتخار هر ايرانی. يکی از اين هموطن ها، خانم ساناز سهرابی است ساناز، ۲۹ آذر بود که با اجرای يک پرفورمنس آرت به نام:

" تحريم هـــا جنگ خاموش "

مطمئنا از دیدن حرکت این دختر ایرانی برضد تحریم ها علیه ایران لذت می برید! + عکس

در مقابل سازمان ملل در نيويورک، توجه مردم دنيا را به سمت موضوع "تحريم هـــــــــاي غرب عليه ايران " جلب کرد هدف او از اجرای هنری اش اين بود که در افکار عمومی درباره تأثير منفی تحريم هــــا روی سلامت مردم ايران ، حساسيت ايجاد کند.

او در اين کار، از ۲۶ هزار کپســول استفاده کرد که طی هفته های گذشته با روايت های بيماران ايرانی و مشکلاتی که در پی کمبود يــــــــا افزايش قيمت دارو برای شان به وجود آمده پر شده بود. ساناز سهرابی ضمن قرار دادن اين کپسول ها روی زمين، آن ها را ميان عابران و نيز افرادی که از درب سازمان ملـــــــــل بيرون می آمدند پخش کرد.

ساناز سهرابی، اجرای هنری اش را به منوچهر اسماعيلی، پسر پانزده ساله ی اهل دزفول استان خوزستان، که ماه گذشته ( آبان) به خاطر دسترسی نداشتن به داروی هموفيلی جـــــان خود را از دست داد تقديم کرد.

ممنون ساناز سهرابی که صدای مردم کشورت شدی و به جای ما فريـــاد زدی..

بر دستان هنرمندت بوسه می زنم

به عنوان يک هموطن از تو متشکرم.

پاينده باشی

 

منبع : سيمرغ

بازنشر : فان فارسي

از: م.س

 

22 اسفند 1391برچسب:, :: 11:27 :: نويسنده :

 بعضی نادانان فکر می کنند با حلیم و شله زرد ، دنیا را به تسخیر خود درآورده اند

بر گرفته از صفحه تهمینه میلانی
فیلمنامه نویس و کارگردان سینمای ایران

 میگن تو فرهنگ ژاپنی مفهوم گناه وجود نداره. اصلا" مردم با این مفهوم هیچ آشنایی ندارن

   تنها مفهوم بازدارنده تو اونجا،"شرمندگی" است. واسه همینه که اگه کسی درست کارش رو انجام نده ، پیش مردم شرمنده میشه، حتی ممکنه که برای این شرمندگی دست به خودکشی بزنه، چون دیگه چیزی برای از دست دادن نداره...

"شرمندگی" مفهوم زمینی و "گناه" مفهوم آسمانی است.
"
شرمندگی" بین شخص و اطرافیانش اتفاق میفته، اطرافیانی که شخص همیشه اونها رو میبینه، ولی "گناه" بین شخص و خدا هست .... و نتیجه این 2 باور رو ببینید!


بی‌دینان ژاپنی ، آزاده !

بعد از آنکه خواندیم که چطور وقتی برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سرجایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند.

چیزی نگذشت که تمیزی و نظم کمپهای مردم سیل زده که توی ورزشگاههای شهر بنا شده بود توجه همه را جلب کرد ، بعد دیدیم که مسئولان شهر جلوی مردم سُجده
میکنند و معذرت میخواهند بخاطر اینکه سونامی شده و ما نتوانستیم بهتر ازاین از شما مراقبت کنیم.

چیزی نگذشت که عکس مدارس صحرایی شهر فوکوشیما منتشر شد ! با نهایت شرمندگی سالن ورزشی رو پارتیشن زده بودند و بصورت کلاسهای مجزا با حداکثر
۱۵ دانش آموز در آورده بودند . نکته اش هم اینکه همه کلاسها یک ال سی دی۳۲ اینچی داشت.

وزیر آموش و پرورششان هم توی رسانه ها ضمن کلی عذرخواهی قول داد که بزودی حداقل امکانات را برای دانش آموزان مهیا خواهد کرد.

یعنی این چیزها را تازه زیر حداقل میدانند! محاسبه کنید حداکثر را.

چند روز قبل هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی ،

" سپاه مهندسین پیر"  تشکیل داده اند و داوطلب اینکه بروند فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نیروگاه و مرگ قرار نگیرند!

چرا؟

چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقی مانده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشان باقی خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتری رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همینقدر منطقی و بشر دوستانه.

حالا هم که این خبر پایین در آمده که بزرگواری میفرمایید و میخوانید:


بازگرداندن میلیاردها ین پس از سونامی:

به گزارش خبرگزاری آلمان، مردم ژاپن، که در ماههای گذشته، بحران سیل ، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشته‌اند، بیش از سه و نیم میلیارد ین ( بیش از
۴۵ میلیون دلار) پول را که در مناطق سیل زده یافته اند به دولت بازگردانده اند.

همچنین
۵۷۰۰ گاو صندوق پیدا شده پس از سیل که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، به دولت داده شده است.

سخنگوی پلیس ژاپن اعلام کرد مردم و داوطلبان همچنان کیف پولهای پیدا شده را تحویل میدهند و تا کنون
۹۶ درصد مبالغ پیدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است.

زلزله و سونامی در ژاپن که در ماه مارس رخ داد، دست کم
۲۰ هزار کشته وهزاران نفر بیخانمان برجا  گذاشت.
  

تصاویر قبل و بعد زلزله و سونامی در ژاپن

اونوقت فکرشو بکنید خدا ما رو ببره بهشت،

اینا رو ببره جهنم!
 
از:م.ح
پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, :: 19:27 :: نويسنده : مدير ها


 

زندگی نامه امام رضا(ع) به صورت خلاصه از تولد تا شهادت

زندگی نامه امام رضا (ع) به صورت خلاصه از تولد تا شهادت   

● امامت امام رضا (ع):
حضرت علی بن موسی ,ملقب به رضا ,در سال ۱۴۸ هجری قمری در روز۱۱ ذیقعده در مدینه به دنیا آمد.پدرآن حضرت,امام موسی بن جعفر و مادرش بانویی بزرگوار به نام نجمه(نام دیگر این بانو تکتم می باشد. ) بود.
در مطالب السؤول گفته شده است که: مادر آن حضرت کنیزی بودکه خیزران مرسی نام داشت. برخی نام وی را شقراء نوبیه، ذکر کرده اند که آروی، اسم او و شقراء لقب وی بوده است. طبرسی در اعلام الوری گوید: مادرش کنیزی بود به نام نجمه که به وی ام البنین می گفتند.( عیون اخبار الرضا)
بعد از شهادت امام کاظم (ع) , آن حضرت در ۳۵ سالگی عهده دار مسئولیت امامت و حفظ مبانی اسلامی و رهبری شیعیان گردید.
مدت امامت امام رضا در حدود ۲۰سال بود که می توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
۱) ده سال اول امامت آن حضرت که همزمان با دوره ی زمانداری هارون بود.
۲) پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین ,فرزند هارون بود.
۳) پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون بود.
امام رضا (ع) در هر یک از این سه دوره , به مقتضای مسؤولیت خطیر امامت , با اوضاع و احوال پیچیده ی خلافت آن روزکه به نام اسلام که بر مردم حکومت می شد و با وجود نابسامانی های زیادی که از جهات مختلف در زندگی اجتماعی مردم وجود داشت وظایف متناسب خودرا,در راه خدمت به اسلام و مسلمین انجام می داد. امام هشتم تا آنجا که قدرت و امکان داشت از فرصتی که در سه سال آخر عمرش پیش آمد ,در بیداری مردم و توجه دادن آنان به اصول و مسائل و پرده برداشتن از چگونگی اغفال آنان به صورت ها و عناوین گوناگون , حداکثر استفاده را نمود .شهادت آن حضرت در سال۲۰۳هجری در سنا باد ,که امروز یکی از محله های مشهد است ,در سن ۵۵ سالگی ,به وسیله ی سمّی که مأمون به او خوراند ,اتفاق افتاد. هم اکنون آرامگاه این بزرگوار در مشهد زیارتگاه تمام عاشقان است.
● امام رضا(ع)در زمان هارون:
حدود ۱۰سال از امامت حضرت رضاعلیه السلام(از سال ۱۸۳تا۱۹۳هجری قمری)در عصر خلافت هارون الرشید , واقع شد.امام رضا در این عصر, در مدینه می زیست و همواره تحت نظر بوده و مورد مزاحمت هارون و حاکمان منصوب از جانب او به سر می برد.به عنوان نمونه:
۱) هنگامی که هارون از ((رقّه)) عازم مکه شد عیسی بن جعفر {عموی او}به او گفت :بیاد آور سوگندی را که خورده ای مبنی بر این که هر کس بعد از موسی بن جعفر ادعای حکومت کند, گردنش را بزنی ,اکنون پسر او ((رضا))چنین ادعایی دارد.هارون با خشم به عیسی نگریست و گفت :میخواهی چه کنم .آیا همه ی آنها را بکشم؟
۲) محمد بن سنان »می گوید در روزگار هارون به امام رضا علیه السلام عرض کردم:شما خود را به این امر((امامت))مشهور ساخته اید و جای پدر نشسته اید،در حالیکه ازشمشیر هارون خون می چکد! فرمود:آنچه مرا بر این کار بی پروا ساخته سخن پیامبر است که فرمود:«اگر ابو جهل یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من پیامبر نیستم »و من می گویم «اگر هارون یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من امام نیستم »و همچنان شد که امام می فرمود زیرا هارون هرگز فرصت نیافت خطری متوجه امام سازد،و بالاخره به جهت اغتشاشاتی که در شرق ایران رخ داده بود،هارون مجبور شد خود با سپاهیانش به سوی خراسان برود و در راه بیمار شد،و در ۱۹۳ هجری در طوس مرگش فرا رسید،و اسلام و مسلمین از وجود پلیدش ایمن شدند.
این فرازهای تارخی نشان می دهد که امام هشتم و یارانش در عصر خلافت هارون, تحت نظر و در سانسور شدید بودند
● امام در زمان امین :
پس از هارون بر سر خلافت بین امین و مامون اختلافی سخت روی داد. هارون, امین را برای خلافت بعد از خود تعیین کرده بود،و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکومت ایالت خراسان در زمان خلافت امین, در دست مامون باشد،ولی امین پس از هارون در ۱۹۴ هجری مامون را از ولیعهدی خود عزل و فرزند خود موسی را نامزد این مقام کرد بالاخره پس از درگیریهای خونینی که میان امین و مامون رخ داد،امین در ۱۹۸ هجری کشته شد و مامون به خلافت رسید. امام رضا علیه السلام در طول این مدت از درگیریهای دربار خلافت و اشتغال آنان به یکدیگر استفاده کرد،و با آسودگی به ارشاد و تعلیم و تربیت پیروان پرداخت.
● امام در زمان مامون :
مامون در میان خلفای بنی عباس از همه داناتر و نیز مکارتر بود،درس خوانده بود و از فقه و علوم دیگر آگاهی داشت. چنانکه با برخی از دانشمندان به بحث و مناظره می نشست،البته آگاهی او از علوم روز نیز وسیله یی بود برای پیشبرد سیاستهای ضد انسانی او،و گرنه هرگز به دین و اسلام پای بند نبود،و در عیاشی و فسق و فجور و اعمال زشت دیگر از سایر خلفا هیچ کم نداشت،نهایت آنکه از خلفای دیگر محتاطتر رفتار می کرد و با سالوس و ریای بیشتر عوامفریبی می نمود،و برای استحکام پایه های حکومت خود گاه با فقها نیز همنشین می شد و از مسائل و مباحث دینی نیز سخن می گفت.
همنشینی و صمیمیت و همدمی مامون با«قاضی یحیی بن اکثم »که مردی رذل و کثیف و فاجر بود بهترین گواه برای بی دینی و فسق و رذیلت مامون است،یحیی بن اکثم مردی بود که به شنیع ترین اعمال در جامعه شهرت داشت چنانکه قلم از شرح رذالتهای او شرم دارد،و مامون چنین کسی را چنان همدم خویش ساخته بود که «رفیق مسجد و گرمابه و گلستان »یکدیگر محسوب می شدند،و اسفبارتر آنکه او را به مقام «قاضی القضاة »امت اسلامی منصوب نمود و در امور مملکتی نیز با او رای زنی و مشورت داشت
بهر روی در زمان مامون علم و دانش به ظاهر ترویج می شد،و دانشمندان به مرکز خلافت دعوت می شدند،و تشویقهایی که مامون برای دانشمندان و دانش پژوهان فراهم می آورد زمینه ی جذب اهل دانش به سوی او گردید،و مجالس درس و بحث و مناظره ترتیب می یافت، و بحث و گفتگوی علمی بازاری پر رونق داشت.
مضاف بر اینها مامون می کوشید با برخی کارها شیعیان و طرفداران امام را نیز به خود علاقمند سازد مثلا از شایسته تر بودن امیر مؤمنان علی علیه السلام برای جانشینی پیامبر سخن می گفت،و دشنام و لعن به معاویه را رسمی کرد و«فدک »را که از فاطمه زهرا علیها السلام غصب شده بود به علویان باز گرداند،و با علویان در ظاهر انعطاف و علاقه نشان می داد.
اصولا مامون با توجه به رفتار هارون و جنایات او و اثر سوء آن در روحیه ی مردم می خواست زمینه های انقلاب و شورش را از بین ببرد،و آنها را راضی نگهدارد تا بتواند بر مرکب لافت سوار باشد،از اینرو باید گفت وضع زمان ایجاب می کرد که به جبران کمبودها و نارضایتی ها بپردازد،و وانمود کند که در صدد اصلاح امور است و با خلفای دیگر تفاوت دارد
● فرستادگان مامون به نزد امام (ع):
مامون برای بردن امام رضا (ع) از یثرب به خراسان, یک گروه رسمی فرستاد. شخصی که در راس این گروه بود بیشتر مورخین بر عقیده اند که رجاءبن ابی ضحاک بوده است و گفته شده عیسی بن یزید معروف به «جلوای» بوده است و سید امین این مطلب را بعید دانسته و گفته است که جلوای از فرماندهان هارون الرشید و از دشمنان امام رضا (ع) بوده و عقلانی نیست که هارون او را برای بردن امام مامور کند.( محمد انصاری .گزارش لحظه به لحظه از سفر امام رضا (ع) به ایران. ص۱۲)و مامون از رئیس گروه تعهد گرفت که امام را از راه بصره و اهواز و فارس ببرند و از راه کوفه و قم نبرند. دلیل این اصرار مامون و نگرانی او بسیار روشن و واضح است که نمی خواست امام از راه کوفه و قم بیاید, زیرا این دو شهر مرکز شیعه بوده و ساکنین آن معتقد به امامت حضرت بوده و نسبت به او مطیع بودند.و اگر امام از شهر آنها عبور می کرد مسلما نسبت به او بسیار اداء احترام می کردند و او را بزرگ می داشتند و این مقام او را تقویت می کردو دولت عباسی را در خطر قرار می داد.اما عبور امام از بصره ضرری برای مامون نداشت , زیرا ساکنین بصره طرفدار عباسیان بوده و این کار برای مامون خطری نداشته است و این عمل فریبکارانه مامون است که ادعا می کرد که می خواهد خود را از خلافت کنار بکشد و آن را به علویان بدهد.( محمد باقر شریف القرش .پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع).جلد دوم.ص. ۴۴۳)
● وداع امام هشتم از مدینه و مکه :
هنگامی که فرستاده های مامون برای حرکت دادن حضرت رضا (ع) از مدینه به خراسان آمدند,حضرت رضا (ع) برای وداع به مسجد النبی ,کنار قبر رسول خدا(ص) رفت و مکرر با قبر پیامبر وداع می کرد و بیرون می آمد و نزد قبر باز می گشت, و هر بار صدای گریه اش بلند بود. سپس خانواده ی خود را جمع کردند و خبر شهادت خودشان و از اینکه از این سفر باز نخواهند گشت را دادند و به آنها فرمود:هم اکنون برای من گریه کنید تا من صدای گریه ی شما را بشنوم .سپس دوازده هزار دینار بین آنها تقسیم کرد و به آنها فرمود:من هرگز به سوی اهل بیتم باز نمی گردم.
سپس دست پسرش جواد (ع) را گرفت و به مسجد برد و دستش را بر قبر رسول خدا (ص) نهاد و او را به قبر مطهر چسباند و به رسول خدا (ص) سپرد حفظ او را به برکت پیامبر (ص) از خدا خواست . حضرت جواد (ع) به پدر بزرگوار شان نگریستند و گفت: «به خدا سوگند به سوی خدا می روی».
سرانجام امام رضا (ع) از مدینه به سوی خراسان و شهر مرو مرکز خلافت آن روزگار حرکت کردند.
● معرفی امام جواد (ع):
امام رضا (ع)در کنار سفر مشقت باری که در پیش داشت ,مسئله ی امامت و معرفی جانشین خود را در اتمام حجتی واضح ,برای همه بیان فرمود.به خصوص آنکه امام جواد (ع) آن روزها هفت سال بیشتر نداشت حضرت در این باره می فرمایند:پسرم جواد را بر داشتم و به حرم پیامبر (ص) رفتم و دستش را بر قبر گذاردم و او را به قبر جدم چسباندم و به پیامبر (ص) سپردم. پسرم رو به من کرد و گفت : ای پدر به خدا قسم به مسیری دور دست خواهی رفت .سپس به تمام نمایندگانم و اطرافیانم دستور دادم تا پس از من از او فرمان بگیرند و از او اطاعت کنند و ازمخالفت با وی بپرهیزند.به آنها گفتم که پس از وفاتم به او روی آورند وبه آنان فهماندم که پسرم امام بعد از من است .
● امام رضا(ع)در مرو و مسئله ی ولایت عهدی:
کاروان امام (ع) و همراهان سرانجام در

زندگی نامه امام رضا(ع) به صورت خلاصه از تولد تا شهادت

زندگی نامه امام رضا (ع) به صورت خلاصه از تولد تا شهادت   

● امامت امام رضا (ع):
حضرت علی بن موسی ,ملقب به رضا ,در سال ۱۴۸ هجری قمری در روز۱۱ ذیقعده در مدینه به دنیا آمد.پدرآن حضرت,امام موسی بن جعفر و مادرش بانویی بزرگوار به نام نجمه(نام دیگر این بانو تکتم می باشد. ) بود.
در مطالب السؤول گفته شده است که: مادر آن حضرت کنیزی بودکه خیزران مرسی نام داشت. برخی نام وی را شقراء نوبیه، ذکر کرده اند که آروی، اسم او و شقراء لقب وی بوده است. طبرسی در اعلام الوری گوید: مادرش کنیزی بود به نام نجمه که به وی ام البنین می گفتند.( عیون اخبار الرضا)
بعد از شهادت امام کاظم (ع) , آن حضرت در ۳۵ سالگی عهده دار مسئولیت امامت و حفظ مبانی اسلامی و رهبری شیعیان گردید.
مدت امامت امام رضا در حدود ۲۰سال بود که می توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
۱) ده سال اول امامت آن حضرت که همزمان با دوره ی زمانداری هارون بود.
۲) پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین ,فرزند هارون بود.
۳) پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون بود.
امام رضا (ع) در هر یک از این سه دوره , به مقتضای مسؤولیت خطیر امامت , با اوضاع و احوال پیچیده ی خلافت آن روزکه به نام اسلام که بر مردم حکومت می شد و با وجود نابسامانی های زیادی که از جهات مختلف در زندگی اجتماعی مردم وجود داشت وظایف متناسب خودرا,در راه خدمت به اسلام و مسلمین انجام می داد. امام هشتم تا آنجا که قدرت و امکان داشت از فرصتی که در سه سال آخر عمرش پیش آمد ,در بیداری مردم و توجه دادن آنان به اصول و مسائل و پرده برداشتن از چگونگی اغفال آنان به صورت ها و عناوین گوناگون , حداکثر استفاده را نمود .شهادت آن حضرت در سال۲۰۳هجری در سنا باد ,که امروز یکی از محله های مشهد است ,در سن ۵۵ سالگی ,به وسیله ی سمّی که مأمون به او خوراند ,اتفاق افتاد. هم اکنون آرامگاه این بزرگوار در مشهد زیارتگاه تمام عاشقان است.
● امام رضا(ع)در زمان هارون:
حدود ۱۰سال از امامت حضرت رضاعلیه السلام(از سال ۱۸۳تا۱۹۳هجری قمری)در عصر خلافت هارون الرشید , واقع شد.امام رضا در این عصر, در مدینه می زیست و همواره تحت نظر بوده و مورد مزاحمت هارون و حاکمان منصوب از جانب او به سر می برد.به عنوان نمونه:
۱) هنگامی که هارون از ((رقّه)) عازم مکه شد عیسی بن جعفر {عموی او}به او گفت :بیاد آور سوگندی را که خورده ای مبنی بر این که هر کس بعد از موسی بن جعفر ادعای حکومت کند, گردنش را بزنی ,اکنون پسر او ((رضا))چنین ادعایی دارد.هارون با خشم به عیسی نگریست و گفت :میخواهی چه کنم .آیا همه ی آنها را بکشم؟
۲) محمد بن سنان »می گوید در روزگار هارون به امام رضا علیه السلام عرض کردم:شما خود را به این امر((امامت))مشهور ساخته اید و جای پدر نشسته اید،در حالیکه ازشمشیر هارون خون می چکد! فرمود:آنچه مرا بر این کار بی پروا ساخته سخن پیامبر است که فرمود:«اگر ابو جهل یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من پیامبر نیستم »و من می گویم «اگر هارون یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من امام نیستم »و همچنان شد که امام می فرمود زیرا هارون هرگز فرصت نیافت خطری متوجه امام سازد،و بالاخره به جهت اغتشاشاتی که در شرق ایران رخ داده بود،هارون مجبور شد خود با سپاهیانش به سوی خراسان برود و در راه بیمار شد،و در ۱۹۳ هجری در طوس مرگش فرا رسید،و اسلام و مسلمین از وجود پلیدش ایمن شدند.
این فرازهای تارخی نشان می دهد که امام هشتم و یارانش در عصر خلافت هارون, تحت نظر و در سانسور شدید بودند
● امام در زمان امین :
پس از هارون بر سر خلافت بین امین و مامون اختلافی سخت روی داد. هارون, امین را برای خلافت بعد از خود تعیین کرده بود،و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکومت ایالت خراسان در زمان خلافت امین, در دست مامون باشد،ولی امین پس از هارون در ۱۹۴ هجری مامون را از ولیعهدی خود عزل و فرزند خود موسی را نامزد این مقام کرد بالاخره پس از درگیریهای خونینی که میان امین و مامون رخ داد،امین در ۱۹۸ هجری کشته شد و مامون به خلافت رسید. امام رضا علیه السلام در طول این مدت از درگیریهای دربار خلافت و اشتغال آنان به یکدیگر استفاده کرد،و با آسودگی به ارشاد و تعلیم و تربیت پیروان پرداخت.
● امام در زمان مامون :
مامون در میان خلفای بنی عباس از همه داناتر و نیز مکارتر بود،درس خوانده بود و از فقه و علوم دیگر آگاهی داشت. چنانکه با برخی از دانشمندان به بحث و مناظره می نشست،البته آگاهی او از علوم روز نیز وسیله یی بود برای پیشبرد سیاستهای ضد انسانی او،و گرنه هرگز به دین و اسلام پای بند نبود،و در عیاشی و فسق و فجور و اعمال زشت دیگر از سایر خلفا هیچ کم نداشت،نهایت آنکه از خلفای دیگر محتاطتر رفتار می کرد و با سالوس و ریای بیشتر عوامفریبی می نمود،و برای استحکام پایه های حکومت خود گاه با فقها نیز همنشین می شد و از مسائل و مباحث دینی نیز سخن می گفت.
همنشینی و صمیمیت و همدمی مامون با«قاضی یحیی بن اکثم »که مردی رذل و کثیف و فاجر بود بهترین گواه برای بی دینی و فسق و رذیلت مامون است،یحیی بن اکثم مردی بود که به شنیع ترین اعمال در جامعه شهرت داشت چنانکه قلم از شرح رذالتهای او شرم دارد،و مامون چنین کسی را چنان همدم خویش ساخته بود که «رفیق مسجد و گرمابه و گلستان »یکدیگر محسوب می شدند،و اسفبارتر آنکه او را به مقام «قاضی القضاة »امت اسلامی منصوب نمود و در امور مملکتی نیز با او رای زنی و مشورت داشت
بهر روی در زمان مامون علم و دانش به ظاهر ترویج می شد،و دانشمندان به مرکز خلافت دعوت می شدند،و تشویقهایی که مامون برای دانشمندان و دانش پژوهان فراهم می آورد زمینه ی جذب اهل دانش به سوی او گردید،و مجالس درس و بحث و مناظره ترتیب می یافت، و بحث و گفتگوی علمی بازاری پر رونق داشت.
مضاف بر اینها مامون می کوشید با برخی کارها شیعیان و طرفداران امام را نیز به خود علاقمند سازد مثلا از شایسته تر بودن امیر مؤمنان علی علیه السلام برای جانشینی پیامبر سخن می گفت،و دشنام و لعن به معاویه را رسمی کرد و«فدک »را که از فاطمه زهرا علیها السلام غصب شده بود به علویان باز گرداند،و با علویان در ظاهر انعطاف و علاقه نشان می داد.
اصولا مامون با توجه به رفتار هارون و جنایات او و اثر سوء آن در روحیه ی مردم می خواست زمینه های انقلاب و شورش را از بین ببرد،و آنها را راضی نگهدارد تا بتواند بر مرکب لافت سوار باشد،از اینرو باید گفت وضع زمان ایجاب می کرد که به جبران کمبودها و نارضایتی ها بپردازد،و وانمود کند که در صدد اصلاح امور است و با خلفای دیگر تفاوت دارد
● فرستادگان مامون به نزد امام (ع):
مامون برای بردن امام رضا (ع) از یثرب به خراسان, یک گروه رسمی فرستاد. شخصی که در راس این گروه بود بیشتر مورخین بر عقیده اند که رجاءبن ابی ضحاک بوده است و گفته شده عیسی بن یزید معروف به «جلوای» بوده است و سید امین این مطلب را بعید دانسته و گفته است که جلوای از فرماندهان هارون الرشید و از دشمنان امام رضا (ع) بوده و عقلانی نیست که هارون او را برای بردن امام مامور کند.( محمد انصاری .گزارش لحظه به لحظه از سفر امام رضا (ع) به ایران. ص۱۲)و مامون از رئیس گروه تعهد گرفت که امام را از راه بصره و اهواز و فارس ببرند و از راه کوفه و قم نبرند. دلیل این اصرار مامون و نگرانی او بسیار روشن و واضح است که نمی خواست امام از راه کوفه و قم بیاید, زیرا این دو شهر مرکز شیعه بوده و ساکنین آن معتقد به امامت حضرت بوده و نسبت به او مطیع بودند.و اگر امام از شهر آنها عبور می کرد مسلما نسبت به او بسیار اداء احترام می کردند و او را بزرگ می داشتند و این مقام او را تقویت می کردو دولت عباسی را در خطر قرار می داد.اما عبور امام از بصره ضرری برای مامون نداشت , زیرا ساکنین بصره طرفدار عباسیان بوده و این کار برای مامون خطری نداشته است و این عمل فریبکارانه مامون است که ادعا می کرد که می خواهد خود را از خلافت کنار بکشد و آن را به علویان بدهد.( محمد باقر شریف القرش .پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع).جلد دوم.ص. ۴۴۳)
● وداع امام هشتم از مدینه و مکه :
هنگامی که فرستاده های مامون برای حرکت دادن حضرت رضا (ع) از مدینه به خراسان آمدند,حضرت رضا (ع) برای وداع به مسجد النبی ,کنار قبر رسول خدا(ص) رفت و مکرر با قبر پیامبر وداع می کرد و بیرون می آمد و نزد قبر باز می گشت, و هر بار صدای گریه اش بلند بود. سپس خانواده ی خود را جمع کردند و خبر شهادت خودشان و از اینکه از این سفر باز نخواهند گشت را دادند و به آنها فرمود:هم اکنون برای من گریه کنید تا من صدای گریه ی شما را بشنوم .سپس دوازده هزار دینار بین آنها تقسیم کرد و به آنها فرمود:من هرگز به سوی اهل بیتم باز نمی گردم.
سپس دست پسرش جواد (ع) را گرفت و به مسجد برد و دستش را بر قبر رسول خدا (ص) نهاد و او را به قبر مطهر چسباند و به رسول خدا (ص) سپرد حفظ او را به برکت پیامبر (ص) از خدا خواست . حضرت جواد (ع) به پدر بزرگوار شان نگریستند و گفت: «به خدا سوگند به سوی خدا می روی».
سرانجام امام رضا (ع) از مدینه به سوی خراسان و شهر مرو مرکز خلافت آن روزگار حرکت کردند.
● معرفی امام جواد (ع):
امام رضا (ع)در کنار سفر مشقت باری که در پیش داشت ,مسئله ی امامت و معرفی جانشین خود را در اتمام حجتی واضح ,برای همه بیان فرمود.به خصوص آنکه امام جواد (ع) آن روزها هفت سال بیشتر نداشت حضرت در این باره می فرمایند:پسرم جواد را بر داشتم و به حرم پیامبر (ص) رفتم و دستش را بر قبر گذاردم و او را به قبر جدم چسباندم و به پیامبر (ص) سپردم. پسرم رو به من کرد و گفت : ای پدر به خدا قسم به مسیری دور دست خواهی رفت .سپس به تمام نمایندگانم و اطرافیانم دستور دادم تا پس از من از او فرمان بگیرند و از او اطاعت کنند و ازمخالفت با وی بپرهیزند.به آنها گفتم که پس از وفاتم به او روی آورند وبه آنان فهماندم که پسرم امام بعد از من است .
● امام رضا(ع)در مرو و مسئله ی ولایت عهدی:
کاروان امام (ع) و همراهان سرانجام در روز دهم شوّال سال ۲۰۲هجری قمری وارد مرو شدند. هنگامی که امام رضا (ع)وارد مرو شدند مأمون و وزیرش فضل بن سهل و گروه کثیری از بزرگان آل عباس و علویان تا چند فرسنگی به استقبال حضرت رفتند. مأمون در تعظیم و تکریم ایشان بسیار کوشیدند و حضرت را در خانه ای جداگانه وارد کردند و بسیار به آن حضرت احترام نمود.مامون شخصی را به خدمت امام فرستاد و گفت : اراده کرده ام از خلافت کناره گیری کنم و آن را به شما تفویض کنم .( محمدی اشتهاردی .سوگنامه آل محمد(ص). ص ۱۱۶-۱۱۵ )امام از پذیرفتن خلافت امتناع نمود و فرمود:مرا از این کار معاف دار.مأمون بر این امر اصرار نمود و گفت:اکنون که خلافت را نمی پذیری ,به ناچار باید ولیعهدی مرا بپذیری .حضرت به سختی از این کار خوداری فرمود...
وقتی امام امتناع خود را بیان فرمود مأمون طی پاسخی تهدید آمیز گفت: همانا عمر بن خطاب خلافت را به طور مشورت,میان شش نفر قرار داد که یکی از آنها جد تو امیر مومنان علی (ع) بود و شرط کرد هر کس با آنان مخالفت کند گردنش را بزنند و شما به ناچار باید خواسته ی مرا بپذیری.من راهی جز این ندارم .
۱) این دو نفر عبارتند از: أبوزرعه رازی و محمد بن أسلم طوسی، که به هرکدام ازاین دو (حافظ) می گفتند، و این اصطلاح برکسی اطلاق می شد که لااقل یکصد هزار حدیث را با سند آن از حفظ باشد
آنگاه حضرت رضا (ع) فرمود: من ولیعهدی را می پذیرم مشروط بر این که در هیچ کاری از امور مربوط به قضاء, فتوی , عزل و نصب شرکت و دخالتی نداشته باشم.در حقیقت امام هشتم (ع) ولایت عهدی را نپذیرفت و تنها از روی ناچاری به نام آن, بی آنکه در امور دخالت کند اکتفا شد.( مرتضی طاهری .امام (ع) یگانه ی دوران.ص۳۷)
از دیگر کارهای مأمون به دنبال جریان ولایت عهدی آن حضرت این بود که دخترش را به عقد محمد بن موسی (ع) در آورد.همچنین مأمون دستور داد به نام آن حضرت سکه بزنند و در تمام شهر ها به ولایت عهدی امام (ع) خطبه خوانده شود .
● نتایج و آثار ولایت عهدی امام (ع):
در دستگاه مامون از یک طرف حکام و فرمانروایان جاه طلب که ثروت های زیادی اندوخته بودند و از طرف دیگر اشخاصی که داعیه هایی در زمینه ی علوم و کمالات داشتند و موقعیت هایی را برای خود کسب کرده بودند .مانند یحیی بن اکثم ها که شاهد مباحثات علمی امام با سایر مذاهب بودند,احساس حقارت می کرد . ایشان از نتایج ولایتعهدی بسیار نگران بودند.حضرت رضا (ع) همان روشی را داشتند که جد بزرگوارش علی (ع) در دوره ی خلافت داشتند. مردم هنگامی که شکوه معنوی امام را می دیدند غرق در عظمت او می شدند و مامون با اطرافیان او پیش از پیش منزوی می شدند از باب نمونه یکی از آن حوادث را بیان می کنیم:
● شهادت امام :
سر انجام مامون تصمیم به قتل امام گرفت،زیرا دریافته بود که به هیچ وجه نمی تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد. عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامی نیز روز افزون بود، و با تمام کوششهای مامون که مایل بود بر شخصیت اجتماعی امام لطمه یی وارد سازد، شخصیت و احترام امام روز به روز اوج بیشتری می گرفت،و مامون می دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مامون آشکار تر می شود،و از سوی دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مامون در واگذاری ولیعهدی خود به امام،ناراضی بودند و حتی به عنوان مخالفت در بغداد با«ابراهیم بن مهدی عباسی »بیعت کردند،و بدین ترتیب حکومت مامون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود.لذا پنهانی در صدد نابودی امام بر آمد و او را مسموم ساخت تا هم از امام خلاصی یابد و هم بنی عباس و طرفدارانشان را به سوی خود جلب کند،و پس از شهادت آن گرامی به بنی عباس نوشت: شما انتقاد می کردید که چرا مقام ولایتعهدی را به علی بن موسی الرضا واگذاشته ام،آگاه باشید که او درگذشت،پس به اطاعت من در آیید.
مامون می کوشید طرفداران و پیروان امام رضا علیه السلام از شهادت امام مطلع نشوند،و با تظاهر و عوام فریبی می خواست نیت خود را پنهان سازد و وانمود کند که امام به مرگ طبیعی در گذشته است،اما حقیقت پنهان نماند و یاران ویژه ی امام و وابستگان از ماجرا با خبر شدند. احمد بن انصاری گفت: از اباصلت هروی پرسیدم که مامون چگونه راضی به کشتن امام رضا (ع) شد در حالی که به او احترام می گذاشت و او را ولیعهد خود قرار داد.گفت: مامون او را گرامی می داشت و به او محبت می ورزید و چون مقام و موقعیتش را می دانست او را ولی عهد خود قرار دادتا مردم ببینند که علاقه مند به دنیا است و از مقامش در نزد آنها کاسته شود.ولی تمام این کارها بیشتر موجب علاقه و ارادت مردم به ایشان می شد.به همین جهت دانشمندان و متکلمین را از اطراف جمع می کرد تا شاید بتواند در مناظره بر او پیروز شود و مقامش در نزد علما کم شود.هر یک از دانشمندان که با آن حضرت بحث و مناظره می کردند مغلوب می شدند و دلیل وی را نمی پذیرفتند.مردم می گفتند به خدا این شخص((امام رضا)) شایسته خلافت است نه مامون.جاسوس ها نیز این سخنان را به او می رساندند و ناراحت می شد و به آن حضرت رشک می برد. حضرت رضا نیز در مورد حق گویی از مامون باکی نداشت .بیشتر اوقات جواب هایی می داد که خوشش نمی آمد و خشمگین می شد و کینه ی او را به دل می گرفت ولی اظهار نمی کرد. وقتی دیگر از مبارزه با آن حضرت ناتوان و عاجز شد او را مسموم کرد.
● شهادت امام در روایات:
۱) از حضرت صادق(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمودندکه: پاره ای از تن من در خراسان مدفون خواهد شد. هر مومنی که او را زیارت کند , البته که بهشت بر او واجب شود و بدنش بر آتش جهنم حرام گردد.
۲) جعفربن محمد نوافلی روایت کرده است که گفت :در خراسان به خدمت آن امام مومنان رسیدم.فرمود که من در این راهی که می روم بر نخواهم گشت , و در شهر طوس و در پهلوی هارون مدفون خواهم شد و فرزندم در بغداد در پهلوی معصومم دفن خواهد شد
۳) از حضرت علی (ع) منقول است که فرمودند:مردی از فرزندان من در زمین خراسان به زهر سم وعدوان شهید خواهد شدکه نام او مفافق نام من باشد و نام پدرش موافق موسی بن عمران باشد. هر که او را در غربت زیارت کند حق تعالی گناهان گذشته و آینده ی او را بیامرزد اگرچه به عدد ستاره های آسمان و قطره های باران و برگ درختان باشد.
۴) ابو بصیر(۱) از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:ای جابر از آن لوح که در دست مادرم فاطمه (س)دیدی برایم سخن بگو .گفت:برای تبریک ولادت حسین بن علی (ع) به حضور مادرت فاطمه (س) شرفیاب شدم .در دست وی لوح سبزی دیدم که گویی از زمرد بود.در باره ی آن لوح از فاطمه (س) سوال کردم .در پاسخ به من فرمودند:هدیه ی خداوندی است به پدرم,که در آن نام پدرم, همسرم, فرزندانم و امامان نسل من آمده است .پدرم نیز آن را به من داده است تا مرا مژده بخشد .در بخشی از همین لوح که به امام هشتم (ع) مربوط است چنین آمده است که او را عفریتی خود خواه و قدرت طلب خواهد کشت.
۱) احمدبن محمد ابی نصربرنطی از راریان بزرگ و محدثان عالی قدر و مورد وثوق است .وی از اصحاب امام کاظم .امام رضا و امام جواد علیهم السلام به شمار آمده .نخست مذهب واقفیان را داشته ,سپس با دیدن معجزاتی از امام رضا (ع) که بر صحت امامت آن دلات داشته از مذهب منحرفش دست کشید و به امامت آن حضرت و فرزندانش معتقد گشت و مورد عنایت خاص و مرتبه ی والا شد.
خورشید بی پایان:
آیا غروب خورشید حکایت از پایان همیشگی آن است؟ و یا اینکه در پس غروب آن میلادهای مکرّری انتظارش را می کشد؟ باید گفت در منطق فرمانروایان مستبد تاریخ، پاسخ سؤال اول مثبت است، آنان فکر می کنند که اگر بر چهره درخشانی پرده کشند، برای همیشه پوشیده می ماند، غافل از اینکه خودشان نابود می شوند، و تاریخ جز ننگ و نفرین برایشان چیزی دیگر یاد نمی کند، و در هر صبحگاه میلاد پرنور خورشید تجدید می یابد. مأمون عباسی برای اهداف شومی که در سر داشت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) را از مدینه به خراسان جلب کرده و آن حضرت را مجبور به اقامت نزد خود و قبول ولایت عهدیش نمود، چنین می اندیشید که با قتل آن حضرت و غروب آن خورشید نورافروز، نام آن حضرت را می تواند از دلها خارج ساخته، و یاد او را برای همیشه پایان بدهد.
او که جز به بقای دولت و حکومتش به چیزی نمی اندیشید و حاضر بود در این راه زندانها بسازد، هتک حرمت کند، شکنجه بدهد، مؤمنین را به زیر ضربات شلاق بیندازد، اموال مردم را مصادره کند، علما و دانشمندان را خانه نشین و تحت نظر قرار بدهد، تهمت به بیگناهان ببندد، و به طور کلّی به نام اسلام و جانشینی پیامبر اسلام (ص)، اسلام را به نابودی بکشد و بدنام کند، روزی جشن ولایت عهدی امام رضا (ع) بپا داشته و دستور می دهد تا بنی عباس لباسهای سیاه را در آورده و لباس سبز بپوشند، و درهم و دینار به نام آن حضرت سکه می زند، و دستور می دهد تا نام شریفش را به عنوان ولایت عهد با القاب و مدح و ثنا بر منابر بیاورند، و روزی هم تصمیم به قتل آن امام معصوم گرفته، و با انگور و یا آب انار زهر آلود مسمومش می کند، و به طرز دلخراشی به شهادتش می رساند، و بعد برای تظاهر در برابر مردم و فریب ساده لوحان با چشمهای پر از اشک گریه سر می دهد، یقه چاک می زند شال عزا بگردن می نهد و مجلس عزا به پا می دارد و جالب توجّه این است که با حالت تأسّف و زاری کنار نعش مقدّس امام رضا (ع) ایستاده و عرضه داشت: ای سرور من بخدا سوگند نمی دانم کدامیک از دو مصیبت بر من سنگین تر است، آیا از دست دادن و فراق تو، و یا تهمت مردم به من که قاتل تو هستم؟
سرانجام پس از شهادت حضرت رضا (ع) مأمون عباسی در همان سال عازم بغداد شده، و آنجا را مرکز خود قرار داد، و از طرفی چون در اثر معاشرت خود با امام رضا (ع) علویان و شیعیان را شناخته بود، آنان را در همه جا تحت تعقیب قرار داده، و پیوسته به قتل می رسانید، و لذا مشاهده می شود که معمولا در شهرهای ایران و حتی افغانستان، در دامنه کوهها، در وسط جنگلها و نقاط دور دست، آرامگاه امامزادگان دیده می شود، آنان یا به دست مأمورین عباسی به شهادت رسیده، و یا غریبانه در آن نقاط دور از وطنشان جان سپرده اند.
آری این چنین است که خورشید امامت و ولایت هرگز غروب نخواهد کرد

روز دهم شوّال سال ۲۰۲هجری قمری وارد مرو شدند. هنگامی که امام رضا (ع)وارد مرو شدند مأمون و وزیرش فضل بن سهل و گروه کثیری از بزرگان آل عباس و علویان تا چند فرسنگی به استقبال حضرت رفتند. مأمون در تعظیم و تکریم ایشان بسیار کوشیدند و حضرت را در خانه ای جداگانه وارد کردند و بسیار به آن حضرت احترام نمود.مامون شخصی را به خدمت امام فرستاد و گفت : اراده کرده ام از خلافت کناره گیری کنم و آن را به شما تفویض کنم .( محمدی اشتهاردی .سوگنامه آل محمد(ص). ص ۱۱۶-۱۱۵ )امام از پذیرفتن خلافت امتناع نمود و فرمود:مرا از این کار معاف دار.مأمون بر این امر اصرار نمود و گفت:اکنون که خلافت را نمی پذیری ,به ناچار باید ولیعهدی مرا بپذیری .حضرت به سختی از این کار خوداری فرمود...
وقتی امام امتناع خود را بیان فرمود مأمون طی پاسخی تهدید آمیز گفت: همانا عمر بن خطاب خلافت را به طور مشورت,میان شش نفر قرار داد که یکی از آنها جد تو امیر مومنان علی (ع) بود و شرط کرد هر کس با آنان مخالفت کند گردنش را بزنند و شما به ناچار باید خواسته ی مرا بپذیری.من راهی جز این ندارم .
۱) این دو نفر عبارتند از: أبوزرعه رازی و محمد بن أسلم طوسی، که به هرکدام ازاین دو (حافظ) می گفتند، و این اصطلاح برکسی اطلاق می شد که لااقل یکصد هزار حدیث را با سند آن از حفظ باشد
آنگاه حضرت رضا (ع) فرمود: من ولیعهدی را می پذیرم مشروط بر این که در هیچ کاری از امور مربوط به قضاء, فتوی , عزل و نصب شرکت و دخالتی نداشته باشم.در حقیقت امام هشتم (ع) ولایت عهدی را نپذیرفت و تنها از روی ناچاری به نام آن, بی آنکه در امور دخالت کند اکتفا شد.( مرتضی طاهری .امام (ع) یگانه ی دوران.ص۳۷)
از دیگر کارهای مأمون به دنبال جریان ولایت عهدی آن حضرت این بود که دخترش را به عقد محمد بن موسی (ع) در آورد.همچنین مأمون دستور داد به نام آن حضرت سکه بزنند و در تمام شهر ها به ولایت عهدی امام (ع) خطبه خوانده شود .
● نتایج و آثار ولایت عهدی امام (ع):
در دستگاه مامون از یک طرف حکام و فرمانروایان جاه طلب که ثروت های زیادی اندوخته بودند و از طرف دیگر اشخاصی که داعیه هایی در زمینه ی علوم و کمالات داشتند و موقعیت هایی را برای خود کسب کرده بودند .مانند یحیی بن اکثم ها که شاهد مباحثات علمی امام با سایر مذاهب بودند,احساس حقارت می کرد . ایشان از نتایج ولایتعهدی بسیار نگران بودند.حضرت رضا (ع) همان روشی را داشتند که جد بزرگوارش علی (ع) در دوره ی خلافت داشتند. مردم هنگامی که شکوه معنوی امام را می دیدند غرق در عظمت او می شدند و مامون با اطرافیان او پیش از پیش منزوی می شدند از باب نمونه یکی از آن حوادث را بیان می کنیم:
● شهادت امام :
سر انجام مامون تصمیم به قتل امام گرفت،زیرا دریافته بود که به هیچ وجه نمی تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد. عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامی نیز روز افزون بود، و با تمام کوششهای مامون که مایل بود بر شخصیت اجتماعی امام لطمه یی وارد سازد، شخصیت و احترام امام روز به روز اوج بیشتری می گرفت،و مامون می دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مامون آشکار تر می شود،و از سوی دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مامون در واگذاری ولیعهدی خود به امام،ناراضی بودند و حتی به عنوان مخالفت در بغداد با«ابراهیم بن مهدی عباسی »بیعت کردند،و بدین ترتیب حکومت مامون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود.لذا پنهانی در صدد نابودی امام بر آمد و او را مسموم ساخت تا هم از امام خلاصی یابد و هم بنی عباس و طرفدارانشان را به سوی خود جلب کند،و پس از شهادت آن گرامی به بنی عباس نوشت: شما انتقاد می کردید که چرا مقام ولایتعهدی را به علی بن موسی الرضا واگذاشته ام،آگاه باشید که او درگذشت،پس به اطاعت من در آیید.
مامون می کوشید طرفداران و پیروان امام رضا علیه السلام از شهادت امام مطلع نشوند،و با تظاهر و عوام فریبی می خواست نیت خود را پنهان سازد و وانمود کند که امام به مرگ طبیعی در گذشته است،اما حقیقت پنهان نماند و یاران ویژه ی امام و وابستگان از ماجرا با خبر شدند. احمد بن انصاری گفت: از اباصلت هروی پرسیدم که مامون چگونه راضی به کشتن امام رضا (ع) شد در حالی که به او احترام می گذاشت و او را ولیعهد خود قرار داد.گفت: مامون او را گرامی می داشت و به او محبت می ورزید و چون مقام و موقعیتش را می دانست او را ولی عهد خود قرار دادتا مردم ببینند که علاقه مند به دنیا است و از مقامش در نزد آنها کاسته شود.ولی تمام این کارها بیشتر موجب علاقه و ارادت مردم به ایشان می شد.به همین جهت دانشمندان و متکلمین را از اطراف جمع می کرد تا شاید بتواند در مناظره بر او پیروز شود و مقامش در نزد علما کم شود.هر یک از دانشمندان که با آن حضرت بحث و مناظره می کردند مغلوب می شدند و دلیل وی را نمی پذیرفتند.مردم می گفتند به خدا این شخص((امام رضا)) شایسته خلافت است نه مامون.جاسوس ها نیز این سخنان را به او می رساندند و ناراحت می شد و به آن حضرت رشک می برد. حضرت رضا نیز در مورد حق گویی از مامون باکی نداشت .بیشتر اوقات جواب هایی می داد که خوشش نمی آمد و خشمگین می شد و کینه ی او را به دل می گرفت ولی اظهار نمی کرد. وقتی دیگر از مبارزه با آن حضرت ناتوان و عاجز شد او را مسموم کرد.
● شهادت امام در روایات:
۱) از حضرت صادق(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمودندکه: پاره ای از تن من در خراسان مدفون خواهد شد. هر مومنی که او را زیارت کند , البته که بهشت بر او واجب شود و بدنش بر آتش جهنم حرام گردد.
۲) جعفربن محمد نوافلی روایت کرده است که گفت :در خراسان به خدمت آن امام مومنان رسیدم.فرمود که من در این راهی که می روم بر نخواهم گشت , و در شهر طوس و در پهلوی هارون مدفون خواهم شد و فرزندم در بغداد در پهلوی معصومم دفن خواهد شد
۳) از حضرت علی (ع) منقول است که فرمودند:مردی از فرزندان من در زمین خراسان به زهر سم وعدوان شهید خواهد شدکه نام او مفافق نام من باشد و نام پدرش موافق موسی بن عمران باشد. هر که او را در غربت زیارت کند حق تعالی گناهان گذشته و آینده ی او را بیامرزد اگرچه به عدد ستاره های آسمان و قطره های باران و برگ درختان باشد.
۴) ابو بصیر(۱) از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:ای جابر از آن لوح که در دست مادرم فاطمه (س)دیدی برایم سخن بگو .گفت:برای تبریک ولادت حسین بن علی (ع) به حضور مادرت فاطمه (س) شرفیاب شدم .در دست وی لوح سبزی دیدم که گویی از زمرد بود.در باره ی آن لوح از فاطمه (س) سوال کردم .در پاسخ به من فرمودند:هدیه ی خداوندی است به پدرم,که در آن نام پدرم, همسرم, فرزندانم و امامان نسل من آمده است .پدرم نیز آن را به من داده است تا مرا مژده بخشد .در بخشی از همین لوح که به امام هشتم (ع) مربوط است چنین آمده است که او را عفریتی خود خواه و قدرت طلب خواهد کشت.
۱) احمدبن محمد ابی نصربرنطی از راریان بزرگ و محدثان عالی قدر و مورد وثوق است .وی از اصحاب امام کاظم .امام رضا و امام جواد علیهم السلام به شمار آمده .نخست مذهب واقفیان را داشته ,سپس با دیدن معجزاتی از امام رضا (ع) که بر صحت امامت آن دلات داشته از مذهب منحرفش دست کشید و به امامت آن حضرت و فرزندانش معتقد گشت و مورد عنایت خاص و مرتبه ی والا شد.
خورشید بی پایان:
آیا غروب خورشید حکایت از پایان همیشگی آن است؟ و یا اینکه در پس غروب آن میلادهای مکرّری انتظارش را می کشد؟ باید گفت در منطق فرمانروایان مستبد تاریخ، پاسخ سؤال اول مثبت است، آنان فکر می کنند که اگر بر چهره درخشانی پرده کشند، برای همیشه پوشیده می ماند، غافل از اینکه خودشان نابود می شوند، و تاریخ جز ننگ و نفرین برایشان چیزی دیگر یاد نمی کند، و در هر صبحگاه میلاد پرنور خورشید تجدید می یابد. مأمون عباسی برای اهداف شومی که در سر داشت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) را از مدینه به خراسان جلب کرده و آن حضرت را مجبور به اقامت نزد خود و قبول ولایت عهدیش نمود، چنین می اندیشید که با قتل آن حضرت و غروب آن خورشید نورافروز، نام آن حضرت را می تواند از دلها خارج ساخته، و یاد او را برای همیشه پایان بدهد.
او که جز به بقای دولت و حکومتش به چیزی نمی اندیشید و حاضر بود در این راه زندانها بسازد، هتک حرمت کند، شکنجه بدهد، مؤمنین را به زیر ضربات شلاق بیندازد، اموال مردم را مصادره کند، علما و دانشمندان را خانه نشین و تحت نظر قرار بدهد، تهمت به بیگناهان ببندد، و به طور کلّی به نام اسلام و جانشینی پیامبر اسلام (ص)، اسلام را به نابودی بکشد و بدنام کند، روزی جشن ولایت عهدی امام رضا (ع) بپا داشته و دستور می دهد تا بنی عباس لباسهای سیاه را در آورده و لباس سبز بپوشند، و درهم و دینار به نام آن حضرت سکه می زند، و دستور می دهد تا نام شریفش را به عنوان ولایت عهد با القاب و مدح و ثنا بر منابر بیاورند، و روزی هم تصمیم به قتل آن امام معصوم گرفته، و با انگور و یا آب انار زهر آلود مسمومش می کند، و به طرز دلخراشی به شهادتش می رساند، و بعد برای تظاهر در برابر مردم و فریب ساده لوحان با چشمهای پر از اشک گریه سر می دهد، یقه چاک می زند شال عزا بگردن می نهد و مجلس عزا به پا می دارد و جالب توجّه این است که با حالت تأسّف و زاری کنار نعش مقدّس امام رضا (ع) ایستاده و عرضه داشت: ای سرور من بخدا سوگند نمی دانم کدامیک از دو مصیبت بر من سنگین تر است، آیا از دست دادن و فراق تو، و یا تهمت مردم به من که قاتل تو هستم؟
سرانجام پس از شهادت حضرت رضا (ع) مأمون عباسی در همان سال عازم بغداد شده، و آنجا را مرکز خود قرار داد، و از طرفی چون در اثر معاشرت خود با امام رضا (ع) علویان و شیعیان را شناخته بود، آنان را در همه جا تحت تعقیب قرار داده، و پیوسته به قتل می رسانید، و لذا مشاهده می شود که معمولا در شهرهای ایران و حتی افغانستان، در دامنه کوهها، در وسط جنگلها و نقاط دور دست، آرامگاه امامزادگان دیده می شود، آنان یا به دست مأمورین عباسی به شهادت رسیده، و یا غریبانه در آن نقاط دور از وطنشان جان سپرده اند.
آری این چنین است که خورشید امامت و ولایت هرگز غروب نخواهد کرد...

 

ارسال: مصطفي.س


پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 17:8 :: نويسنده : مدير ها

عكس هاي جديد تيم مديريت 91 رو ميتونيد در قسمت " عكس هاي خودموني " مشاهده كنيد .

م.س

سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : مدير ها

 ا

یک توضیح کلی درباره شایعه نابودی دنیا
آیا شب یلدای امسال پایان دنیاست؟

پایگاه اطلاع‌رسانی ناسا در واکنش به شایعات مطرح شده مبنی بر به پایان رسیدن دنیا در روز 21

دسامبر (اول دی ماه)، به سوالات مربوط به این شایعه پاسخ داده است.

مطلب زیر ازپایگاه اطلاع رسانی ناسا برداشت شده و در آن به سوالات مطرح در این مورد پاسخ داده

شده است:

....................................................................

 سوال) آیا در سال 2012 خطری زمین را تهدید می‌کند؟ بسیاری می‌گویند که جهان در دسامبر 2012 به پایان می‌رسد.

ناسا) جهان در سال 2012 به پایان نمی‌رسد. سیاره ما بیش از 4 میلیارد سال به خوبی عمر کرده و دانشمندان معتبر دنیا هم می‌گویند در سال 2012 هیچ خطری زمین را تهدید نمی‌کند.
 

 سوال) ریشه این پیش‌گویی که زمین در سال 2012 به پایان می‌رسد، از کجا آمده؟

ناسا) این داستان اولین بار با این ادعا آغاز شد که سیاره‌ای به نام «نیبیرو» که سومری‌ها آن را

کشف کرده‌اند، در حال حرکت به سوی زمین است. ابتدا گفته می‌شد که این فاجعه در ماه می

2003 رخ می‌دهد و زمانی که این تاریخ گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد، زمان موعد به دسامبر 2012

تغییر کرد و به تقویم باستانی «مایا» ها که تحول بزرگ در سال زمستان 2012 را پیش‌بینی کرده بود،

ربط داده شد. به همین دلیل هم تاریخ 20 دسامبر به عنوان روز موعد پیش‌بینی شد.


 سوال) آیا تقویم مایاها در دسامبر 2012 به پایان می‌رسد؟

  ناسا) دقیقا همانطور که تقویم‌هایی که در خانه دارید پس از 31 دسامبر به پایان نمی‌رسد، تقویم

مایا هم پس از 21 دسامبر 2012 تمام نمی‌شود. این تاریخ پایان یک دوره بزرگ تویق مایا است و پس

از آن همانطور که تقویم شما با اول ژانویه ادامه می‌یابد، این تقویم هم با آغاز یک دوره بزرگ دیگر ادامه می‌یابد.

 

 سوال) آیا ناسا وقوع تاریکی سرتاسری زمین در تاریخ 23 دسامبر تا 25 دسامبر را پیش‌بینی می‌کند؟

ناسا) قطعا نه. نه ناسا و نه هیچ سازمان علمی دیگری چنین پیش‌بینی نکرده است. گزارش‌های

غلطی که در این مورد منتشر شده، ادعا کرده‌اند که چیزی نظیر بروز «به خط شدن گیتی» موجب

حاکم شدن این تاریکی می‌شود. اصلا چنین ترازی وجود ندارد (سوال بعد را ببینید). این شایعات

برگرفته از یک پیام آماده‌سازی است که «چارلز بولدن» مسئول ناسا منتشر کرده. این پیام بخشی از

یک برنامه دولتی است که با هدف بالا بردن آمادگی مردم انجام گرفته، اما هیچ‌گاه در آن صحبتی از بروز تاریکی نشده است.

 
 

 سوال) آیا این امکان وجود دارد که کرات به نحوی در یک راستا قرار گیرند که بر زمین تأثیر بگذارند؟

ناسا) حداقل تا چند دهه آینده چنین همراستایی رخ نمی‌دهد و حتی اگر هم چنین پدیده‌ای اتفاق

افتد، تأثیر آن بز رمین بسیار ناچیز است. به عنوان نمونه، در سال 1962 چنین هم ترازی رخ داد، و دو

مورد دیگر هم در سال‌های 1982 و 2000 اتفاق افتاد. در هر دسامبر هم زمین و خورشید با مرکز

کهکشان راه شیری هم تراز می‌شوند، اما این یک رخداد سالانه است که هی تبعاتی هم ندارد.

 

 سوال) آیا اصلا سیاره‌ یا کره کوتوله قهوه‌ای رنگ به نام «نیبیرو»، «کره ایکس» و یا «اریس» وجود

دارد که در حال نزدیک شدن به زمین باشد و سیاره ما را در معرض تخریب گسترده قرار دهد؟

ناسا) نیبیرو یا داستان‌های دیگری که در مورد سیارات نزدیک‌شونده به زمین مطرح می‌شود،

همگی شوخی‌های اینترنتی هستند. این ادعاها هیچ ریشه‌ای در واقعیت ندارند. اگر واقعا نیبیرو یا

سیاره ایکسی وجود داشت که در حال حرکت به سمت زمین بود و قرار بود در سال 2012 به زمین

برخورد کند، اخترشناسان حداقل از ده سال قبل آن را شناسایی و ردیابی می‌کردند و این سیاره باید

اکنون با چشم غیرمسلح قابل رویت می‌شد. واضح است که چنین چیزی وجود ندارد. البته «اریس»

واقعی است، اما آن هم سیاره‌ای کوتوله شبیه به «پلوتون» است که همواره در بیرون از منظومه

شمسی باقی می‌ماند. نزدیک‌ترین فاصله‌ای که این سیاره می‌تواند با زمین داشته باشد، 4 میلیارد مایل است.

 

 سوال) آیا در سال 2012 زمین مورد اصابت یک شهاب سنگ قرار می‌گیرد؟

ناسا) زمین همواره در معرض تأثیرات ستاره‌های دنباله‌دار و شهاب‌سنگ‌ها قرار دارد، اما اصابت‌های

بزرگ بسیار نادر است. آخرین برخود بزرگ یک شهاب‌سنگ با زمین به 65 میلیون سال قبل

بازمی‌گردد که موجب انقراض دایناسورها شد. امروزه اخترشناسان ناسا بررسی‌های موسوم به

«بررسی ایمنی فضایی» انجام می‌دهند تا اجرام بزرگ نزدیک به زمین را مدت‌ها پیش از برخورد

شناسایی کنند. ما پیش از این مشخص کرده‌این که هیچ شهاب سنگ بزرگی مانند آنچه که

دایناسورها را منقرض کرد، زمین را تهدید نمی‌کند.

 
 

 سوال) موضع دانشمندان در قبال ادعای به پایان رسیدن دنیا در سال 2012 چیست؟

ناسا) ریشه علمی ادعای بروز فاجعه و تغییرات شدید در سال 2012 کجاست؟ مدارک آن کجاست؟

هیچ مدرکی وجود ندارد و همه این‌ها تخیلاتی هستند که در کتاب‌ها، فیلم‌های سینمایی، برنامه‌های

مستند و یا حتی در اینترنت ساخته شده‌اند، ما نمی‌توانیم این حقیقت را تغییر دهیم. هیچ مدرک

معتبری که ادعای رخ دادن پدیده‌های غیرعادی در دسامبر 2012 را تائید کند، وجود ندارد.

 

اارسال شد ه توسط  M.kh
 
 
 
 

 

یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : مدير ها

 

همه چیز درباره رشته مهندسی منابع طبیعی
 
خبرنامه دانشجویان ایران: با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخاب رشته داوطلبان کنکور و ضرورت شناخت رشته های دانشگاهی پیش از انتخاب رشته، تصمیم گرفتیم در یک سری مجموعه مطالب تعدادی از رشته های پر طرفدار دانشگاهی را معرفی کنیم.
 
به گزارش خبرنگار صنفی-آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ زمین سبز بود، به سبزی بهشت و رودخانه تمیز و شفاف و زلال، و طبیعت با بارش هر باران از شادابی و طراوات لبریز می شد. سال ها گذشت. جمعیت شهر رو به فزونی گذاشت. خانه های تازه ساخته شد و به جای درختان سرسبز، کارخانه ها جان گرفتند چرخ های تولید کارخانه که به کار افتاد، فاضلاب صنعتی را به میان آب رودخانه جاری ساخت. آن وقت ماهی های کوچک و بزرگ، ذرات آلوده کننده آب را با آب شش هایشان تنفس کردند و گروه گروه جان باختند. آب، خاک و هوای آلوده، نفس درختان را نیز قطع کرد و اکنون ما در این زمین که با دست های خودمان، خاکستری اش کرده ایم، هر لحظه شاهد مرگ سبزی و سبزینگی، پاکی و شادابی و در نهایت هستی و زندگی هستیم.
 
این بحران در کشور ما بسیار جدی و فراگیر به چشم می خورد. برای مثال در مناطق کلیدی و شاخصی همچون پارک ملی گلستان و منطقه حفاظت شده جهان نما، ذخایر حیات وحش ما نسبت به دهه 50 به یک چهارم و در مقایسه با دهه 60 به نصف تقلیل یافته است. به عبارت دیگر، ذخیره کنونی جمعیت حیات وحش کشور ما 25% دهه 50 و 50% دهه 60 است!
 
حال چه باید کرد؟ و چگونه می توان بار دیگر آسمان را آبی و زمین را با رنگ هایی زنده و شاداب رنگ آمیزی نمود و حیات و زندگی را به طبیعت ایران بازگرداند؟
 
کارشناسان منابع طبیعی با بررسی علم اکولوژی، حل مسائل زیست محیطی، ارائه طرح های عملی برای حفظ و توسعه پوشش گیاهی، بهره برداری صحیح از اراضی مطابق با قابلیت آنها، توسعه فعالیت آبخیزداری و مدیریت آب و خاک، تلاش می کنند تا این آرزو را محقق سازند.
 
این رشته در مقطع کارشناسی دارای 5 گرایش محیط زیست، مرتع و آبخیزداری، جنگلداری، شیلات و علوم و صنایع چوب و کاغذ است.
 
گرایش محیط زیست
 
محیط زیست یک رشته چند بخشی یا بین رشته ای است و آمیخته ای از علوم بیولوژی، اکولوژی، فیزیک، شیمی، ریاضی، آمار، اکولوژی کاربردی و جغرافیا می باشد. این گرایش تلاش می کند تا بین محیط شهری و محیط فراشهری مثل مرتع، جنگل و...پل بزند تا بشر با استفاده از دانش روزافزون خود به نحوی عمل کند که با نیازها و امیدهایش هماهنگی بیشتری داشته باشد و درنهایت زندگی بهتری را برای خود و آیندگان فراهم سازد.
 
همچنین تلاش می کند تا با ارائه دانش و آگاهی های لازم درباره اکولوژی حیات وحش، اکولوژی دریاها، نحوه آلودگی محیط زیست، نحوه طراحی پارک های ملی و جنگلی و...به حمایت و حفاظت از محیط زیست و حل مشکلات زیست محیطی بپردازد.
 
در کشور ما محیط زیست در مقطع کارشناسی یکی از گرایش های مهندسی منابع طبیعی است و در آن بیشتر به اکوسیستم های طبیعی پرداخته می شود، اما استادان محیط زیست معتقدند که باید مثل سایر کشورهای دنیا، محیط زیست را به عنوان یک رشته مجزا ارائه دهیم و در آن علاوه بر اکوسیستم های طبیعی به اکوسیستم های شهری نیز پرداخته شود. چون در حقیقت محیط زیست به تعامل و ارتباط بین محیط های انسانی و طبیعی می پردازد و صحیح نیست که این دو را مجزا از یکدیگر بررسی کنیم.
 
در سال 83 مهندسی محیط زیست به عنوان یک رشته مجزا در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، وابسته به وزارت آموزش و پرورش ارائه شده است.
 
موقعیت شغلی در ایران
 
در سال 1382 ارزش اقتصادی هر هکتار دریا از نظر تعدیل و تنظیم گازها، کنترل آشفتگی، تنظیم آب، تهیه آب، تصفیه آب، تولید مواد غذایی، تامین مواد خام، ارزش فرهنگی،توریسم و... 71609310 ریال، هر هکتار ساحل 50244800 ریال، هر هکتار جنگل 12015600 ریال، هر هکتار مرتع 2876800 ریال و هر هکتار تالاب 183334000 ریال محاسبه شده است.
 
متاسفانه بسیاری از این منابع ارزشمند که تجدید ناپذیر یا به سختی قابل تجدید هستند، در کشور ما به دلیل بی مبالاتی و بی توجهی در معرض نابودی قرار گرفته اند. چرا که ما توجه به قوانین و معیارهای محیط زیست را یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر نمی دانیم و حتی در نظر برخی از شرکت ها و سازمان ها، سازمان حفاظت محیط زیست یک سازمان دردسرآفرین است و باید به نحوی از زیر اصول و قوانین آن شانه خالی کرد!
 
و باز به همین دلیل در طرح ها و پروژه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ما، محیط زیست نه تنها حرف اول را نمی زند بلکه در انتها نیز جایگاه مشخصی ندارد! با این همه، چون امروزه مسائل و مشکلات زیست محیطی صرفا به یک کشور، یک منطقه یا یک قاره محدود نمی شود و هیچ کشوری نمی تواند ادعا کند که انتشار آلودگی و مشکلات ناشی از آن، مختص به کشور متبوعش می باشد، حفظ محیط زیست به یک ائتلاف جهانی تبدیل شده است و تمام کشورها و جوامع بشری پذیرفته اند که باید در توسعه صنعتی با توجه به ارزیابی دقیق ریست محیطی، تجدید نظر کرد.
 
این امر باعث شده است که در کشور ما نیز متخصصان محیط زیست در تمام مقاطع تحصیلی بویژه کارشناسی ارشد و دکترا در سازمان های متعددی از جمله: سازمان حفاظت محیط زیست، شهرداری ها، مهندسین مشاور، وزارت نیرو، سازمان توسعه و برنامه ریزی، وزارت صنایع، وزارت نفت حضور داشته باشند.
 
تا جایی که به گفته دکتر مخدوم استاد محیط زیست دانشگاه تهران، هیچ یک از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد ودکترای محیط زیست بی کار نیستند.
 
درس های این رشته در طول تحصیل:
 
دروس مشترک در گرایش های مختلف مهندسی منابع طبیعی:ریاضیات، فیزیک عمومی، زمین شناسی، گیاه شناسی، اکولوژی، شیمی عمومی، زیست شناسی، آمار و احتمالات، هوا و اقلیم شناسی، خاک شناسی عمومی، قوانین و مدیریت منابع طبیعی، جامعه شناسی روستایی، آشنایی با کامپیوتر، هیدرولوژی عمومی.
 
دروس تخصصی گرایش محیط زیست: اکولوژی حیات وحش، مبانی مدیریت حیات وحش، بیولوژی حیوانات شکاری، پرنده شناسی، قوانین و مدیریت محیط زیست و شیلات، اکولوژی دریاها، فنون مدیریت حیات وحش، آلودگی های محیط زیست، انسان و محیط زیست، پارک های ملی، جنگل و پردیس ها، طراحی و مهندسی پارک های ملی و جنگلی، ارزیابی محیط زیست، پارک داری، جلسه بحث، پروژه

 

یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 16:41 :: نويسنده : مدير ها

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

می کوشم. تلاش میکنم. آینده ای میسازم که گذشته ام جلویش زانو بزند! و به اهدافم میرسم...
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان modireat91 و آدرس modireat91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان